آرام آرام در جاده ی خاکی قدم می زنیم...جاده ی باریک و پر از خانه های قدیمی!خوشیم با هم!
هرچند دیشب تا صبح می گریستم و خدا می داند بر تو چه می گذشت...اما هوای اینجا!
با هم یک نفس عمیق می کشیم و در ذهنم می گویم چه عطر دل انگیزی دارد اینجا...و تو می گویی "چه عطر دل انگیزی دارد اینجا "و لبخند می زنی...از آنها که دوست دارم...از آن لبخند ها که چهره ات را معصوم تر می کند!...
در دل می گویم:همیشه بخند...حتی اگر من نباشم!تا حظ کند دنیا از لبخندت!تا ذوب شوند کوهها در بزرگی ات...تا همیشه بدانم،بعد از خداوند این تو هستی که همیشه لبخند می زنی!
هووووه سلام
مبارک باشه
واقعاْ ممنونم و تشکر می کنم از ذوق قشنگتون
الان که وب رو باز می کنم انگار خونمونه و کسی
منتظرمه ... چقدر کلمات قاصرند تا بتوانم بگویم
چقدر خوشحالم . . .
نمی دانی دلم چه قدر خوشحال شد از دیدن آنچه اینجاست!
و آرام آرام وقت رفتنم رسیده است....
حس زیبایت پایدار :*
سلام
ممنون میشک به وبم بیایید
با اسم جنبش آنتی سبز لینکم کنید
یاحق
salam vaghan ghashang bod o,idvalam movafagh bashi hame je
سلام عسلم...شما هم موفق باشی گلم!بازم خوشحالم کردی ...